دیر است گالیا *

ساخت وبلاگ

انقدر هی خودم رفتم و باز خودم با خودم حرف زدم و برگشتم، که هیچوقت جدی‌ام نگرفتی. دوست داشتم فکر کنی داری مرا از دست می‌دهی. سراغم را از دوستهایم بگیری. ولی آنها را نمی‌شناسی. هر چیزی که دوست دارم را نمی‌شناسی جز خودت. خود لامصبت را خوب می‌شناسی برای همین می‌دانی هردفعه برمی‌‌گردم. می‌دانی دلم طاقت نمی‌آورد. می‌دانی تا یک دختر سمتت می‌آید سریع باید بیایم سمتت که نشانش بدهم من را داری. ولی این‌بار، این تو بمیری از آن تو بمیری ها نیست. فقط نمی‌دانم چند روز که بگذرد جدی می‌گیری که دیگر نیستم؟ آخرین بار سه روز طول کشید. امروز روز پنجم بود و تو پیام دادی کم لوس بازی دربیاورم. می‌خندم و پیامت را پاک می‌کنم. چند روز بگذرد جدی می‌گیری که دیگر نیستم؟


دیر است گالیا

در گوش من فسانه دلدادگی مخوان

دیگر ز من ترانه شوریدگی مخواه

[هوشنگ ابتهاج] *

829...
ما را در سایت 829 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manomoham1 بازدید : 246 تاريخ : سه شنبه 11 آذر 1399 ساعت: 0:31