دوربین. ضبط شروع میشه. عینِ بهم زندن پلک، لنزهاش باز و بسته میشه جوری که طبیعی بنظر بیاد. یا شایدهم لنزهاش نیست.
یه بار پلک میزنه. ضعیفه.
بار دوم. صدای بهم خوردنِ پلکهاش هم شنیده میشه. یه صدای سنگین و بَم.
دوربین میچرخه به سمتِ راست. ورق قرصای تا شده روی میزِ قدکوتاهِ قهوهای.
دوربین میاد بالا. انگار میشینه. خیره میشه به پاهاش. انگشتهاشو تکون میده. یکم لاک روی ناخنهاش مونده. معلومه خودش به مرور پاک شده ولی نه کاملا.
همونجور انگشتاشو تکون میده که یه دفعه صدای ترک خوردن میاد.
دوربین سریع برمیگرده. خیره شده به لیوانِ روی میز. همون میزه که روش ورق قرص بود. اون موقع، لیوانه تووی میدان دیدش نبوده.
تووی لیوان، آبِ یخه. چندتا تیکه یخ هم تووش هست. معلوم نیست صدا از کجا بوده. از لیوان.به لیوان خیره میشه. از میز.به میز خیره میشه. از تخت.به تختی که رووش نشسته خیره میشه. از بیرون. نگاهش میره روی درِ قهوهای.
چرا همه چی قهوهایه؟
صدای بو کردنِ هوا میاد.
زنه داره هوا رو بو میکشه.
بلند میشه.
دوربین میلرزه. کج میشه. یه دست میاد تووی قاب. میچسبه به دیوار. دوربین بالا و پایین میره. نه خیلی سریع، ولی معمولی هم نیست. فکر میکنی ترسیده؟ نگرانه؟ میخواد گریه کنه؟ شاید.
یه ذره اونورتر. یه قابِ عکسه. یه دختر. زیاد خوشگل نیست. موهاش بلنده. مشکی.
دیگه نگاهش نمیکنه. برمیگرده. میره سمت در. بازم یه خورده میلرزه و تعادلش بهم میخوره.
آخرِ سر. درُ باز میکنه.
تاریکه. نه زیاد ولی معلومه از غروب گذشته.
چه خوونهی شیکی.
پاش که میخوره به سرامیکها، میلرزه. سرفه میکنه که سینهش صاف شه.
دوربین یکم میلرزه. داره سرفه میکنه.
یه مهِ رقیقی تووی هواست. چشم میچرخونه. دوربین دورِ خونه میچرخه.
ترسیده. میدونم.
دستشوئی داره. پاهاشُ بهم میچسبونه.
اینجا کجاست؟
نگاش میفته روی یه زیرسیگاری. یه ته سیگار تووشه. هنوز ازش دود بلند میشه.
خونه پر از گُله.
کنار دیوارها پر از گلدون.
میره سمت یه دیوار. نمیتونه ببینه. تاریکیِ خونه بیشتر شده و افتاده روی اون قسمت.
دنبال کلیدبرق میگرده. پیداش میکنه. بالای تلفنه. میزنش.
لامپ اون قسمت روشن نمیشه. ولی یه نورِ کمی افتاده روی دیوار.
این قسمت کاغذدیواری نداره.
رووش پره از نقاشیه.
پره از نوشته.
شعر.
شکلک.
اسم.
قطرههای بارون و برف.
فحش.
میره نزدیک. دست میکشه روی دیوار و دستش ثابت میشه. از زیر انگشتِ شستش چندتا کلمه مشخصه "ـاست".
چندبار رنگ شده این دیوار. معلومه.
دستشُ برمیداره. "تنهاست". به قبلش نگاه میکنه. هیچی. یه مشت شکلکِ درهم و برهم.
"تنهاست؟ چی؟ کی؟"
بنظرت کجاست؟
گیجه.
کمکم داره گریهش میگیره.
دوربین تار میشه. تار میشه. یه مشت آب جمع شده جلوی لنز.
صدای در میاد.
سریع برمیگرده، انقدر سریع که از بقیهچیزها فقط یه هاله به جا میمونه. مثلا یه چیزِ مستطیل شکلِ بزرگِ تیره و چندتا رنگِ سبز. احتمالا گلدونه. اینجا پر از گُله.
تصویر هنوز تاره.
پلک میزنه. یه مرده. چقدر جذابه. خوشگل نیست ولی. یه کاپشنِ مشکی تنشه. رووی سرش یه نَمه برف نشسته.
بقیه هیکلش پشتِ صندلیِ گهوارهای پنهون شده.
هیچکی حرف نمیزنه. حتی گلدونا. دختره نزدیکتر میره. یه اشک میریزه روی گونهش. دوربین ازش جدا میشه. وایمیسه روبروش.
دختره قد بلنده. موهاشُ از ته زدن. ابروهاش پُره و نامرتب. صورتش تیرهست تووی این تاریکی.
"من کجام؟" رو داد میزنه. هیشکی جواب نمیده.
حتی گلدونا.
پ.ن: نظر بدید. فعاله برای این پست.
829...
ما را در سایت 829 دنبال می کنید
برچسب : 816 area code,816,816 hotel,81623,81601,81611,81620,816 boyz,8162 pill,81632, نویسنده : manomoham1 بازدید : 141 تاريخ : شنبه 3 مهر 1395 ساعت: 14:23