آنقدر به تو فکر میکنم که آن روز به جای اینکه بگویم "مامان" ، اسم تو را صدا کردم. مامان گفت "وا، فلانی کیه؟" .. توی چشمهایش نگاه نکردم و گفتم "همون بازیگر جدیده، چشم ابرو مشکیه، موهاش فندقیه، خوشگل میخنده .." و این نزدیکترین تجربهی حرف زدنام با مامان از تو بود. * حسین دهلوی, ...ادامه مطلب
آدمها وقتی احساس تنهایی میکنن، خطرناک میشن. کارهایی از دستشون برمیاد که درحالت عادی میگفتن "مگه دیوونهام که اینکارو کنم؟!".آدمها وقتِ تنهایی .. روراست باشم؟ باشه. خب .. "من" وقتِ تنه, ...ادامه مطلب
درستش این بود که فاصلهی بین مون یه مبل باشه نه این همه., ...ادامه مطلب
وقتی هِی بدست نیاری، عادت میکنی. دیگه برات سخت نیست. حس میکنی "اینم بدست نیاوردم؟ خب عادیه!". برای آخرین بار، تو هم به دست نیا لطفا. بزار نظم زندگیم لااقل برقرار باشه., ...ادامه مطلب
هوا اونقدر سرده که شبا دوتا پتو میندازم روم. یه دونهش، از این مسافرتیهاست. یکی دیگهش همون پتوی آبیِ. امروز دنبال لباس زمستونیها میگشتم. مامان گفت تو کمد وسطیهست. توو اون کارتونِ. درشُ که باز کردم، یه بوی خاصی پیچید دور و برم. رفت بین موهام. نشست رو پلکم. یه بووی قدیمیِ پائیزی. بوی لباسایی که یه ساله دست نخوردهن. و اون خارشهای همیشگی بدنت که بعد از یه سال میپوشیشون. پ.ن: این عکس، حسِ پائیزُ بهم میده. حسِ فیلمِ Inkheart.,پاییز,پاییز طلایی,پاییز صحرا,پاییز تنهایی,پاییز آمد,پاییز سال بعد رستاک,پاییز پدر سالار,پاییز چهرازی,پاییز طلایی mp3 download ...ادامه مطلب